یه روز جمعه
سلام ما مانم .تو الان دو روزه خوشحالی چون ما مان جون و بابا جون اومدن پیشمون و هر کاری که دوست داری میکنی همشم میگی من چی اخورم نمیدونم چرا به اول هر کلمه ای( ا )اضافه می کنی" مثل اریم=بریم ** بخوریم= اخوریم ** بگیرم=اگیرم و .......
جمعه هم با مامان جون اینا رفتیم هفت حوض و از شهر کتاب برات کتاب خریدم.
***کتاب قاصدک =مهارت نوشتن=بنویسیم**جالبه...گرچه بعضی مطالبش برای سن تو زوده اما کلا از کتابش خوشم اومده و میخوام ۲ -۳-۴ بگیرم.
***از سری کتاب های کودک و علوم....کودک و طبیعت
این سه تا کتاب و برات خریدم. گرچه بعضی اوقات دوست نداری با این کتابا ور بری اما کلا دوست داری.هر وقت هم می بینی مامان دارم کتاب میخونم بدو میکنی کتابت ات و میاری.ولی هنوز مامانی احساس میکنم کمه برات.اخه بعضی از همسن و سالات یا کوچکتر از تو مهد می رن و خلاصه نکاتی رو یاد میگیرن.تو گلکم و امسال پاییز فرستادمت اما بعد از سه هفته رفتن به مهد مریض شدی اونم دو هفته ..دیگه مامان و بابا پشیمون شدیم و نفرستادیمت.
از بن بن بن گرفته تا معمای انگشتی اردی....ذهن پویا...از سری داستانهای می می نی.........نرم افزار اموزشی ارین........سی دی زبان.............کتاب های نقاشی ...و.....برات خریدیم اما هنوز فکر میکنم خیلی کمهماشاالله هزار ماشاالله به شما دو تا گل زندگیم.برم که الان دایی جون با کامپیوتر کار داره .فداتون بشم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی